بارونت بودم!
همیشه میگفتی من بارونتم.
بارون ارومت میکرد،
غرقت میکرد.
برای همین منو بارون خودت کردی
برای همین همیشه میومدی بین دستام تا اروم بشی.
برای همین گاهی به خودت میومدی و میدیدی که هیچی از حرفام نفهمیدی چون توی صدام و چشمام غرق شده بودی؛
خودت میگفتی!
کاش میشد دوباره صدام کنی!
دوباره اسمم رو صدا کنی تا من لبخندت رو تصور کنم.
صدام کنی تا من همراه صدات به آسمون، کنار رنگین کمون پرواز کنم.
صدام کنی تا من دوباره احساس گرما کنم.
گرمایی که مدت هاست از دستش دادم.
گاهی کنجکاو میشم که جات خوبه؟
مطمعنم به بهشت رفتی
انقدر خوب بودی که بعد از آغوشم فقط اونجا متعلق بهته!
اما میترسم،
چون یکبار گفتی بهشت آبیه.
آبی غمگینه.
آبی غمگین ترینه.
اونجا غمگینه عشق من
جایی که هستی غمگینه، برای همین وقتی به آسمون آبی نگاه میکنم لبخند میزنم.
اره لبخند میزنم تا تو اون رو ببینی.
اون رو ببینی و میون آبی های دورت بدرخشی.
تا با افتخار نشونشون بدی که من اینجا فقط بخاطر تو وجود دارم.
فقط بخاطر تو با لبخند درد میکشم.
درد میکشم تا زنده نگهت دارم.
من تورو تا اخرین نفسم زنده نگه میدارم تا بدونی تنها تویی که باعث وجود منه!
فرشته من تو باید تنها سفید میون بهشت آبی باشی
باید سفید باشی تا من دووم بیارم
باید سفید باشی تا پیدات کنم.
من پیشت میام
پیشت میام و ما میتونیم بهشت رو رنگی کنیم.
اون موقع به همه نشون میدیم که درد کشیدن برای همدیگه چقدر با ارزشه.
شاید باید بیشتر باهات حرف بزنم
بیشتر حرف بزنم تا شاید تو دستت رو سمتم دراز کنی؛
شاید باید بِدَوم
باید سمتت فرار کنم
فرار کنم و درد رو به پایان برسونم
فرار کنم و پیدات کنم و نشونت بدم که تنها تویی!
شاید باید فرار کنم،
فرار کنم تا با تو باشم
فرار کنم تا فقط برای تو باشم؛
بدون دردی
بدون غمی
تورو توی اغوشم بگیرم.
اگه بیام دیگه یادم نمیره که دستت رو رها نکنم!
یادم نمیره حواسم به تک تک نفس هات باشه!
اجازه نمیدم چیزی خاکستری بشه!
اجازه نمیدم پروانم پرواز کنه!...
من برات با درد نفس کشیدم
اما حالا باید سمتت بیام.
با پاهای زخمیم سمتت میدَوَم و خودم رو بهت میرسونم.
دارم میام عشق من
دیگه وقتشه..!
_END
--------------------------------------------
خب سلام
ممنون که وقت گذاشتید و باترفلای رو خوندید
این بوک برای من بیشتر شبیه یک سری احساسات گمشدن پس امیدوارم شما هم اونارو حس کنید هرچند که غمگینن.
امیدوارم خوشتون اومده باشه ♡
Love you all ♡♡
Bạn đang đọc truyện trên: Truyen2U.Pro